«همایون شهنواز، کارگردان فهیم و شایسته ایرانی در آتش سوخت؛ هم آتشِ فروزانی که به دلش بود و هم آتشی که به جانش افتاده بود. انسانهایی هستند که به زندگی معنا میبخشند. عدهای هم فقط زندگی میکنند. شهنواز، خود شعله سیّالی بود که قرار نمیشناخت. انسانی بزرگ که چراغش در این خانه میسوخت و دل در گرو این مرز و بوم داشت.»
این جملات بخشی از یادداشت اردشیر صالحپور، نویسنده است که در پی درگذشت همایون شهنواز، کارگردان سریالهای «دلیران تنگستان» و «روزهای به یادماندنی» نوشته شده است.
متن کامل این مطلب به شرح زیر است:
«ونسان ونگوک، نقاش بزرگ هلندی، آخرین احساسش را به برادر خود که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، اینگونه بیان کرد:
[غم برای همیشه باقی میماند]
او هم چنین گفته بود؛ طوفان شعلههای کوچک را خاموش میکند ولی آتشهای بزرگ را مشتعل خواهد کرد …
همایون شهنواز، کارگردان فهیم و شایستهی ایرانی در آتش سوخت. هم آتشِفروزانی که به دلش بود و هم آتشی که به جانش افتاده بود. انسانهایی هستند که به زندگی معنا میبخشند. عدهای هم فقط زندگی میکنند شهنواز خود شعلهی سیّالی بود که قرار نمیشناخت. انسانی بزرگ که چراغش در این خانه میسوخت و دل در گرو این مرز و بوم داشت. گویی روح خورشید در جانش نهفته بود و مدام سر به آسمان میکشید.
هنرمندی که دلش مالامال و سرشار از عشق ایران بود. دل و دست دیدهاش در خدمت وطن بود. همهی آثار سینمایی که از او باقی مانده است نشان از تعلّق و دلبستگی و دلواپسی و شوریدگی به این سرزمین دارد. قبل از انقلاب و دههی پنجاه که جریان جامعه میل به تفنن و سرگرمسازی داشت او بر آن شد تا «دلیران تنگستان» را بسازد و روحیهی مقاومت و دلاوری را در نبرد با استعمار و تجاوز بیگانگان به چراغ هنر برافرزود و کاری کرد کارستان و به یاد ماندنی …
سریال دلیران تنگستان، تنها سریالی است که هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب بارها و بارها پخش شده است و نشان از جاودانگی آن دارد. هر چند او را از این همه پخش نصیبی نبود و حتی به جور و جفا نام او را هم از تیتراژ فیلم پاک کردند. گویی بر آن تصور بودند که این سریال همین طور خود به خود ساخته شده بود و سازندهای نداشته است. اما همه مردم ایران نام «رئیسعلی دلواری» را با «همایون شهنواز» میشناسند. او خالق و احیاءکنندهی «رئیسعلی دلواری» و مبارزان جنوب بود… روستائیان و عشایری که همواره برای کیان و سرافرازی این مرز و بوم جان برکف به خون و شرف این کهن بوم و برتاکنون پاس داشتهاند. «خالو حسین دشتی»، «زایر خضرخان»، «سید محمد کازرونی» و هزاران قهرمانی بینام و نشانِ دیگر…
سریال دلیران تنگستان درست زمانی ساخته شد که بسیاری، این واقعهی تاریخی و حماسی را فراموش کرده بودند و از آن نسل افراد زیادی باقی نمانده بود و حتی برخی از اهالی نیز واقعه را از یاد برده بودند. تحقیقات و پژوهشهای دقیق تاریخی، پیگیریهای مجّدانهی محلی و بومی، عشق و دلبستگی به ارزشهای ملّی زمینهساز این موفقیت و جاودانگی بود.
سواد همهجانبه و مطالعات فراگیر را باید یکی از خصلتهای بارز و نادر «همایون شهنواز» برشمرد. قدرت درک و تیزبینی و بصیرت کافی به تاریخ ایران و سرنوشت آن یکی از ویژگیها و دغدغههای همیشگی او بود. او اغلب همراه مردم بود ولی هیچوقت همرنگ آنان نشد و همواره به آرمانهای بزرگ و سربلندی ایران میاندیشید. با کتاب و فکر و اندیشگی زیست. اشراف تام و تمامی به شاهنامه داشت و بسیاری از ابیات آن را از بر بود و در آن راستا پژوهشهای بسیاری کرد. چند فیلمنامه با اقتباس از شاهنامه نوشت که مجال ساخت آن فراهم نشد. «داستان سیاوش» یکی از فیلنامههای درخشان اوست که هیچ تهیهکنندهای زیر بار ساخت آن نرفت و پای کار نیامد، چه نهادهای فرهنگی دولتی و چه بخش خصوصی … که این روزگار سوداگری و انتفاع به یک رویه و سنّت فراگیر تبدیل شده است و بیشتر قیمت مطرح است تا ارزش …
امّا او همچنان بر تعلقاتش به وطن پای فشرد و تا پای جان ایستاد و آخرین دغدغه و دلواپسیاش ساخت فیلم مستند، «واقعهی کودتای ۲۸ مرداد» بود که حتی لوکیشنها و سناریوی آن را هم نوشته بود و آخرین افراد و بازماندگان این واقعهی تاریخی، پیرمردان و پیرزنان زیادی را پیدا کرده بود که قرار بر آن بود آخرین خاطرات خود را از حضور در آن ماجرا باز گویند. همایون شهنواز، شیفتهی شخصیت دکتر محمد مصدق قهرمان ملّی ایران بود و او را یکی از وطنپرستان و دولتمردان معاصر میدانست وهر ساله در سالمرگ این قهرمان فقید به احمدآباد مستوفی بر مزار او میرفت و ادای احترام میکرد. درست در ۱۴ اسفند امسال هم بر آن بود که هرچه زودتر از بیمارستان مرخص شود تا بتواند بر مزار دکتر مصدق ظاهر شود. این را در بخش آیسی یو مدام به پزشکان معالج توصیه و تاکید میکرد، اما دریغ که این مجال حاصل نیامد و او این حسرت و دلتنگی را با خود به خاک بُرد… و در این آتش نیز سوخت.
«پُلیس جنوب»، «روزهای به یاد ماندنی»، «در شب سرد زمستانی» و «شاه خاموش» از کارهای ساخته شده و نساخته شده او پس از انقلاب بود و چند فیلمنامه ارزشمند دیگر که بسیاری از آنان تمام و بسیاریشان «ناتمام» ماند.
«بهشت نمک» آخرین فیلم مستند او بود که به طبیعت و بوم سنگهای نمک در «خورموج» پرداخته بود و نگاهی متفاوت و دیگرگون به این پدیده و سرزمین داشت … او دلش همواره در حال و هوای جنوب و تنگستان و دشستان و بوشهر پر میزد.
یکی دیگر از کارهای موفق «همایون شهنواز» فیلمنامهی «شب واقعه» بود که به زندگی «دریاقُلی» پرداخت که در جنگ هشت ساله و دفاع مقدس قهرمانانه از خاک وطن دفاع کرد و کارگردان فرهیخته «شهرام اسدی» آن را کارگردانی و اثر درخشانی از آن به یادگار گذاشت … .
دریغ بر همایون شهنواز، فیلمساز و کارگردان فرزانهای که عاشق ایران بود و دلش همواره برای ایران میطپید و حسرت که چه طرحها و ایدهها و فیلنامههای او که ناکام و ناتمام آنان را در دل خود جای گذاشت و بسیاری را با خود به خاک بُرد …
ـ و آنچه آتش به دلمان میزند، تنهایی، غربت او بود و دل و جانی پر آتش و خانهای خاموش …
آن آتش به جا مانده از او … وندر او خاکستر سردی … و مرگ دردناکش که از بازگُفت آن دود از قلم برآید…
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد / میکنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد»
کارگردان سریال «دلیران تنگستان» و «روزهای بهیادماندنی» که روز شنبه (پنجم اسفند ماه) در حادثهای در منزل شخصی خود دچار حادثه شده بود، به دلیل شدت سوختگی و همچنین ایست قلبی در بیمارستان درگذشت. علت این حادثه نشت گاز و انفجار بود. مراسم تشییع این هنرمند امروز از مقابل خانه سینما برگزار شد و قرار است پیکر او در شهرستان تنگستان شهر دلوار در کنار خانه رییسعلی دلواری به خاک سپرده شود./ ایسنا