غلامرضا زائری: کوه مند یکی از مهمترین بخشهای تاریخی سکونت انسان در ساحل خلیج فارس به شمار میرود. بر اساس تقسیمات رسمی و اداری کشور، میتوان این کوه را به دو بخش مند دشتی و مند تنگستان تقسیم کرد. در اینجا برای محدود ساختن دامنه تحقیق، آثار واقع در بخشی از این کوه که در شهرستان دشتی واقع شدهاند مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
شاید بتوان قلعه دختر واقع در روبروی بندر لاور ساحلی را سالمترین اثر برجا مانده از دوران تاریخی این کوه قلمداد کرد. قلاع دیگری نیز در این کوه قرار دارد که از لحاظ مکانیابی و احتمالاً موارد استفاده شبیه قلعه دختر بودهاند. در این راستا باید از قلعه شاهزاده یا کلات تیر روبروی روستای شیخیان سلنجی و کلات سیاه روبروی روستای چاهحسین جمال یاد کرد که هنوز آثار مهمی از آنها بر جا مانده است. غیر از اینها قلاع یا کلاتهای دیگری بودهاند که امروز جز نام چیزی از آنها بر جا نمانده است. از لحاظ مکانیابی این قلاع، این نکته حایز اهمیت است که همگی آنها از سه طرف به پرتگاههای ژرفی منتهی میشود و از طرف چهارم با یک دیوار محکم مسدود شدهاند. گرچه درباره موارد استفاده آنها تا کنون نظرات فراوانی ابراز شده است اما به نظر میرسد که استفاده از آنها به عنوان پناهگاه انسان و داراییهای ارزشمند وی در مواقع خطر مهمترین رکن در ساخت و استفاده آنها بوده است.
اگر قلعه دختر بندر لاور ساحلی ملاک قرار گیرد باید گفت که این قلاع هر کدام دارای چند برج و چند ردیف بارو بوده است که به سوراخهایی برای دیدبانی و تیراندازی تجهیز میشدهاند. هر چند اطراف آن غالباً پرتگاههای دستنیافتنی بوده است اما در حاشیه همین پرتگاهها نیز دیوارهای غیرقابل نفوذ و ستبری را برمیآوردهاند. در درون هر قلعه و به طور خاص در اطراف آن اتاقکهای سقفداری برپا میکردهاند که پناهجویان را از تابش آفتاب و یا بارش و سرمای زمستان در امان میداشته است. از این لحاظ معماری درونی آن بیشباهت به کاروانسراهای دوران میانه و متأخر تاریخ ایران نبوده است. بخش میانی قلعه حیاط آن را تشکیل میداده که چند انبار یا شاید آّبانبار و یکی-دو حلقه چاه آب را در خود جا میداده است.
نوع دیگری از آثار تاریخی واقع در این کوه، مکانهایی بوده است که امروزه به نام کت یا کتو معروف است. مهمترین ویژگی این دسته از آثار، ایجاد محلی برای تدارک آب شیرین بوده است. واژه کت و کتو ما را به دوران بسیار متقدم تاریخ ایران رهنمون میشود. دورانی که عنصر ایرانی تازه به فلات کنونی ایران وارد شده بود. درست معلوم نیست که در آن روزگار، انسان ایرانی با استفاده از چه روش و طریقهای چنین مکانهایی را شناسایی کرده است. اما نکته مهم این است که این اماکن تا همین اواخر-که استفاده از آب لولهکشی مقدور شد- مهمترین جایگاه تأمین آب آشامیدنی روستاهای اطراف بوده است. جالب اینکه استفاده از آن یک حق عمومی بوده و همگان برای برداشت از آن آزاد بودهاند. شاید بتوان ادعا کرد که این کتها پیشدرآمد ساخت کاریزها و قناتهای بعدی در تاریخ ایران بودهاند. مهمترین کت باقی مانده در مند دشتی، کت شاهزاده روبروی روستای باغپیر است که هنوز نیز امیدی به ترمیم و احیای آن وجود دارد. کت شاهزِندو یا شاهزَنتو که بدان چاهوالی نیز میگویند روبروی روستای چاهحسین جمال دیگر کت مهم واقع در این خطه است.
یکی دیگر از آثار بسیار معروف مند دشتی مکانی است که غالباً آن را تحت عنوان محرابه مند میشناسند. این مکان روبروی روستای حیدری قرار دارد. بیشتر نظریهپردازان بر این باورند که این مکان برای امور مذهبی مرتبط با میتراپرستی مورد استفاده بوده است اما نگارنده این متن به دلایلی نمیتواند به آسانی این نظر را بپذیرد: مثلاً بر کسی پوشیده نیست که میتراپرستی باوری بسیار باطنی بوده و بر اساس درونگرایی نضج گرفته است؛ لازمه درونگرا شدن، فراغت بال و آرامش خیال است؛ اما رسیدن به این مهم، با توجه به سختی و صعوبتی که نیاکان ما تحت تأثیر شرایط جغرافیایی با آن دست به گریبان بودهاند دور از انتظار مینماید. بنابراین نگارنده نمیتواند بپذیرد که ساکنان اطراف کوه مند به مرحلهای از تفکر و اندیشه رسیده باشند که امکان هضم و جذب در افکار مهرپرستی یا میترائیسم را یافته باشند. شاید بتوان قیودی بر این نظریه افزود و آنگاه آن را پذیرفت. مثلاً ادعا کرد که مهرپرستان ساکن در این مکان مردمانی از بیرون ناحیه ما بودهاند که سکوت و آرامش این کوهستان را برای انجام مناسک مذهبی خود مناسب یافته باشند.
اکنون این سوال مطرح میشود که چنین مکانی در چه زمینهای میتوانسته مورد استفاده قرار گیرد. به ویژه اینکه انجام کندهکاری در کوه این کاری بسیار طاقتفرسا و هزینهبر بوده به طوری که توسط هر شخص یا گروهی امکانپذیر نبوده و با دخالت دولتها همراه بوده است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد این امر در دوره هخامنشی با حمایت دولت مرسوم بوده است. بنابراین دور از انتظار نخواهد بود اگر ادعا شود که هخامنشیان برای چاپارهای خود چنین مکانی را احداث کرده باشند. تالارهای باقی مانده نیز میتوانند مکانهایی برای ذخیره علوفه یا اتاقکهایی برای استراحت بوده باشند. وانگهی میدانیم که چاپارهای عهد هخامنشی غالباً از میان درباریان منسوب به خاندان هخامنشی انتخاب میشدهاند و ناچار ارتباط نزدیکی با تحولات اخلاقی و درونی دربار داشتهاند. اگر بتوان روزی با قطعیت ثابت کرد که این محرابه مکانی برای مهرپرستی بوده با گمانهزنی حاضر، این امکان وجود دارد مهرپرستان واقعی این محرابه را نیز بازشناخت: زیرا اردشیر یکم هخامنشی بود که به مهرپرستی علاقه زیادی نشان داد و لابد طبق قانون نانوشته تاریخ ایران یعنی «الناس علی دین ملوکهم»، درباریان و اطرافیان نیز به وی تأسی جستند و به این آیین درآمدند و اماکن استراحت آنها مکانی برای مهرپرستی شد که به ناچار تغییراتی در آن به وجود آوردند. چاپارخانه مورد اشاره نیز یکی از این مکانها میتواند به شمار آید.
شاید برخی این انتقاد را وارد سازند که منطقه دورافتاده کوه مند نیازی به چاپار و چاپارخانه نداشته است اما در پاسخ به این انتقاد باید گفت که در دورههای متأختر نیز ما دستکم با دو مکان به نام برید در حاشیه کوه مند مواجه هستیم که همان کارایی چاپارخانه را دارند. این دو برید یکی در حدود چغاپور و دیگری در حدود مصب رود مند است. گرچه تالارهای محرابه اکنون بیشتر بر اثر فرسایش از بین رفتهاند اما زمانی که سالمتر بودهاند مکان مناسبی جهت انبار علوفه و اتاقهایی برای استراحت بودهاند. شاید مهرپرستان ساکن در این مکان بعدها چند بخش را بر آن افزوده باشند. کوه مند نیز به علت اشرافی که به خلیج فارس داشته دارای اهمیت زیادی بوده است.
از دیگر اماکن تاریخی قابل ذکر در کوه مند باید به مکانهایی اشاره کرد که صفت ممیزه آنها وجود تعداد انبوهی خرده سفال است. مردم محل، این سفالها را «تنگیل» مینامند. تپه موسوم به تنگیل حسین اشکی واقع در روبروی روستای کلات شیخیان یکی از این اماکن است. با تحقیقاتی که صورت گرفت این نتیجه به دست آمد که جنس خاک کوه مند غالباً از سنگ یا شن است اما به ندرت تپههایی با خاک رس مناسب برای کوزهگری نیز دیده میشود. طُرفه اینکه تمام مکانهای موصوف به ویژگی مورد بحث در این بند در کنار همین دسته از تپهها قرار دارند. این اشتراک مکانی نشان میدهد که اهالی در جوار این تپهها، کارگاههای کوزهگری برپا میکردهاند و لاجرم سفالهای شکسته بیمصرف را در پای کارگاه رها میساختهاند. این شاید مهمترین صنعت کوه مند بوده است. اما نباید فراموش کرد که پخت گچ از سنگِ گچ نیز از صنایع مهم اهالی اطراف این کوه بوده است. پخت گچ از سنگ در کوه مند تا همین اواخر وجود داشته و افرادی از کهنسالان هنوز نام برخی از صنعتگران این عرصه را به خاطر میآورند. نگارنده این سطور خود در یک تحقیق میدانی چند دپو از سنگهای گچ را در حوالی روستای کبگان را دیده است. از طرف دیگر آثاری وجود دارد که نشان میدهد روبروی روستای لاور ساحلی، در این کوه کارگاه مهمی برای تدارک گچ از سنگ، تا همین اواخر برپا بوده است. استفان رای در کتاب خود که به نام «چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران» که توسط حسن زنگنه ترجمه شده است نیز به این صنعت در کوه مند اشاره نموده است. آخرین آثاری که نباید از یادشان گذشت چند دخمه و استودان مخروبه روبروی روستاهای چاهحسین جمال و شیخیان است که بهدینان آن را برای تدفین اموات خود مورد استفاده قرار میدادهاند.