شمس الدین خامسی: آقای قاسم هزیمتیان چند روز قبل پیامی به تقدیر از عملکرد فرماندار و نماینده ی وقت در فضای مجازی ارائه کردند که برای بنده جالب بود و قابل تقدیر و قطعا برای برخی از اصلاح طلبان جای شگفتی داشت!.
ایشان علیرغم جبهه ی مخالف سیاسی با نماینده ی وقت، آقای دکتر شهریاری؛ از عملکرد ایشان و نیز فرماندار وقت اعلام رضایت و تقدیر نمودند.
صد البته با شناختی که از این فعال سیاسی – اجتماعی شهرستان دارم، انتظاری غیر از این هم نمی شد داشت. اما در این هیاهوی تقابل تخریبی دو جناح سیاسی کشور و حق و باطل شمردن یکدیگر، نگاه اعتدالگرایانه ی این فعال سیاسی در جایگاه رئیس شورای سیاستگذاری شهرستان، جای تعمق دارد و قدری تفکر برای بقیه علاقمندان به بازی سیاست.
سرنوشت عمومی جامعه بیش از دو دهه است که دستخوش این بازی نامیمون شده است و لذا، آیا نگاه آقای هزیمتیان به موضوع و ارجحیت سرنوشت عمومی جامعه بر تعلقات جناحی منحصر به هویت شخصی ایشان است یا بنیاد تفکر اصلاح طلبی این بوده و عملی نشده؟!…
قطعا حکم ریاست شورای سیاستگذاری شهرستان ایشان با علم و آگاهی و شناخت از ایشان صورت گرفته شده و این، نشانه ی ارزشمندی از خمیرمایه ی اصلاحات است و اینکه در جبهه ی اصلاح طلبان باشی، ولی در مسیر آرمانهای توسعه ی پایدار در سایه ی مدیران موثر از هر جناحی، تعصبات را کنار بگذاری و صادقانه همراهی کنی تا ظرفیت های موجود نسوزند و فرصتهای توسعه از کف نرود، جای امیدواری ست.
خب، این نگاه ارزشمند است و سازنده!.
اما در ضلع مقابل این نگاه، مثلا آنانی که در دوسه سال اخیر چشم بر ظرفیتهای علمی و اداری و وزارتخانه ای نماینده ی وقت این شهرستان بستند و از هر تحقیر و توهینی دریغ نورزیدند، در کجای زمین اصلاح طلبان بازی میکنند؟!
اگر اصلاح طلب کسی ست که با حفظ آرمانهای اصلاح طلبی، همه ی ظرفیتهای موجود را برسمیت می شناسد و در مسیر توسعه ی پایدار شهرستان از آنها مدد می جوید و نیز از هیچ کوشش و همراهی یی دریغ نمی ورزد، پس آن دسته ی دوم چه می گویند؟
اگر بنیاد فکری اصلاح طلبان این است، پس آنها تحت حمایت کدام اندیشه ی جبهه ی اصلاحات پنجه بر رخسار صاحب نظران و توانمندان عرصه های اداری و اجتماعی می کشند؟!
اگر در دنیای مدعیان دموکراسی، حرف حساب این است، پس آنها چه می گویند و اساسا به دلگرمی از کدام سنگر جبهه ی اصلاح طلبان سینه چاک می کنند؟!
✅ آیا زمان آن نرسیده است که صاحبان نظر این جبهه نگاهی درونسازمانی داشته باشند و قدری در آموزه هایشان به نیروهای این جبهه تجدید نظر کنند؟ … قطعا خلا هایی در آموزه ها بوده که اعضای این جبهه در دو دهه ی اخیر، منافع جبهه را بر منافع جامعه ارجحیت دادند و موجبات کدورت و نتیجتا فرصت سوزی ها را در مسیر توسعه ی پایدار فراهم نمودند.
بی شک، نماینده ی وقت یک ظرفیت علمی – مهندسی با سه دهه تجارب وزارتخانه ای ست و اگر ما قادر به هضم ایشان و بهره مندی از توان ایشان نیستیم، مشکل ماست!. و همینطور فرماندار وقت از یک ظرفیت توانمندی خاص اداری و نیز استقلال فکری ویژه ای برخوردار است و اگر مردم ما ایشان را در تقاضاهای کوچک خلاصه میکنند و زمان را از دست می دهند، باز تقصیر ماست.
منطقی تر این است که لااقل علمداران فکری جامعه، دامنه ی نگاهشان را فراتر از تعلقاتشان بگسترانند.
بگذار مشکل ما، لایه های عمومی جامعه باشد.