زندگینامه استاد “غلامرضا دادبه” مشهور به جانسوز، به بهانه ۱۱ مرداد سالروز درگذشت این استاد موسیقی ایرانی
“جانسوز” در چهاردهم فروردین ماه سال ۱۲۹۹ خوشیدی در شهر اصفهان متولد گردید. کودکی و جوانی را در این شهر سپری کرد و در دوران جـوانی به کار شناخت عرفان ایرانی و خدمت در خانقاههای گوناگون ایران پرداخته است. کار پژوهش و شناسایی تاریخ و فرهنگ ایران را از خانقاههای سراسر ایران دنبال کرد.
دادبه در سالهای جوانی نزد سیدرحیم اصفهانی و پس از آن نزد حسین ساعتساز (آواز و تار) را فراگرفت. از آثار آوازی او کاست برگ سبز شماره ۱۱۵ و اجراهای خصوصی با اساتیدی چون حسن کسایی، احمد عبادی، محمد موسوی و … را می توان یاد کرد.
آنچه در کار پژوهش دادبه فراترین پایگاه را در زندگانی علمی و فرهنگی او پدید آورده است شناخت و چیرگی بی مانند او به تاریخ و فرهنگ ایران باستان بود که در بسیاری از دانشگاههای ایران به کار تدریس آن پرداخته بود و هزاران دانشجو در این رهگذر از دانش و بینش تاریخی و فرهنگی وی بهره مند گشتهاند. چهل سال در دانشگاههای ایران به تدریس در زمینه خدمت به فرهنگ و تاریخ ایران بدور از نام و آوازه سپری کرد. چکیده دیدگاه های وی شامل دست نوشتههای برجای مانده از او نزد شاگردان و فرزندش آریاسب دادبه نگهداری میشود.
وی اصالتاً از روستانشینان شهرستان دشتی استان بوشهر بوده که پس از سالها رنج و تحمل مشقتهای فراوان به یکی از موسیقیدانان بزرگ مبدل گشت.
پدر وی شیخ غلامحسین حاجیانی از خاندان کهن و تاریخی حاجیانی ابن مقفه در روستای مسیله عبدی (از توابع کاکی شهرستان دشتی) در استان بوشهر بدنیا آمده و در سن بیست سالگی برای تحصیل راهی نجف شده و در آنجا از شاگردان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و جهانگیرخان قشقایی و … بوده و به توصیه جهانگیرخان قشقایی به همراه دوست خود شیخ ناصرعلی (اسدالله) ایزدگشسب راهی سفر شرق شده و با سختی های فراوان به سبزوار رسیده تا از محضر ملاهادی سبزواری درس بگیرد ولی وقتی به آنجا می رسد ملا هادی فوت کرده بود آنها از آنجا به بیدخت گناباد رفته و به سلطانعلیشاه گنابادی ارادت پیدا می کند و پس از سالها زندگی در بیدخت به اصفهان می رود و آنجا را برای زندگی انتخاب می کند و ازدواج می کند و تا پایان عمر به تدریس می پردازد و صاحب فرزندانی میشود که غلامرضا (استاد دادبه) یکی از آنهاست.
از استاد دو فرزند به نامهای ویشتاسب و آریاسب پای به دنیا گذاشتند که هر دو از پدر بهرهمند گشته و هم سو و هم آوای پدر در کار شناخت و پژوهش فرهنگ و تاریخ و هنر ایران باستان همگام شدند. استاد شاگردان زیادی را تربیت کرد که از آنجمله اند:
“محمدرضا شجریان”، “علیرضا افتخاری”، “کیخسرو پورناظری”، “سارا کسروی”، “کیارش بزرگ منسب”، “سیمین حقی”، “غلامحسین استرآبادی”، “زرین حقی”، “محی الدین دشتستانی تبار”، “محمد موسوی” و …
نظر استاد شجریان در مورد استاد غلامرضا دادبه:
«از سال ۱۳۵۸، بعد از انقلاب، من با آقای دادبه یکی از اساتید اندیشه و مردی عارف که سررشتهٔ موسیقی داشتند، آشنا شدم و دائماً در جلسات راجع به دیدگاه هنر و بنیادهای هنر و جامعهشناسی هنر و دورانشناسی هنر صحبت و بحث میکرد … ردیف و تصنیف کار نمیکردند. شاید مهمترین بخش زندگی هنری من آشنایی با ایشان است و درک کلاس ایشان از سال ۵۸ که هنوز هم ادامه دارد.»
استاد دادبه بیشترین تاثیر فکری را در من داشته و ما را دگرگون کرد. او نشان داد انسانیت مهمترین مسئلهاست. زندگی و تلاش برای انسان و آرمانهای انسانی، کلیدی بود تا استاد دادبه توجه مرا به آن معطوف کند تا سعی کنم آثار هنری و آواز را در جهت نیل به این مقصود پیش برم.
ویشتاسب دادبه فرزند بزرگ او در بهمن ماه سال ۱۳۷۹ خورشیدی درگذشت و استاد دادبه در سحرگاه یازدهم مرداد سال ۱۳۸۰ خورشیدی به دنبال مرگ فرزند درگذشت./ متن:دانشنامه فارسی، بخش از تصاویر از صفحه مسیله عبدی گرفته شده است.